زندگی نامه شهید محسن عباس کبیری
شهدا شمع محفل بشریتند.
محسن عباس کبیری در اولین روز سال 1332 در یکی از محلات قدیمی شهر تبریز پا به جهان گذاشت. پدرش عباس و مادرش محبوب افرادی مذهبی و با ایمان بودند .و محسن در چنین خانواده ای پرورش یافت و یک برادر و 5 خواهر داشت و ایشان چهارمین فرزند خانواده بودند و از فارغ التحصیلان دانشکدة افسری بود. تقدیر چنین بود که محسن 33 سال بعد در پانزدهم دی ماه سال 1365 در جبهه های نبرد حق علیه باطل به فیض عظمای شهادت نائل شود.
شهید محسن عباس کبیری یک سال و اندی پیش از عروج به ملکوت خداوندی و شهادت در 25 شهریور سال 1364 تأهل اختیار کرد ولی شوق شهادت و لبیک به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حضرت امام (ره) چنان در وی شدید بود که تأهل و دیگر مسائل مادی و دنیوی نمی توانست مانعی برای ایشان جهت رفتن به جنگ و شرکت در جهاد باشد که حفظ کیان اسلام و ایران از واجب واجبات بود. آری ایشان هنگامی در جبهه سردشت کردستان به شهادت رسید که کمتر از 16 ماه از ازدواجش می گذشت.
به خوبی به یاد دارم که در این مدت کوتاه ازدواج به تعداد دفعات انگشت شماری که ایشان را دیدم چنان اشتیاقی برای بازگشت به جبهه داشت که برای من و اطرافیان شگفت انگیز می نمود. شهید محسن جبهه را خانه حقیقی خود می دانست و اعتقاد عمیقی به این مسأله داشت که تا پیروزی نهایی صحبت از زندگی و سر و سامان گرفتن و مادیات کفر است و چنان از شهادت و اشتیاق به رسیدن به این مقام سخن می گفت که انگار آینده برایش مجسم است و انگار روزی را می دید که به این آرزوی دیرینه اش می رسد و شاهد مقصود را در آغوش می کشد.