زندگينامه شهيد بهروز وحيدي
زندگينامه شهيد بهروز وحيدي
شهيد بهروز وحيدي در 23 فروردين ماه سال 1329 در خانوادهاي مذهبي متولد شد. در سال 1351 از هنرستان صنعتي تبريز در رشته فلزكاري ديپلم گرفت و در مورخة 22/2/1352 به خدمت نظام اعزام و در سال 22/2/1354 خدمت نظام را به پايان رسانيد. فعاليت اجتماعي و اسلامي وي از آغاز دوران خدمت نظام وظيفه عملاً شكلگيري كرد. محيط پر اختناق پادگانهاي نظامي روح وي را سخت آزرد. وي پس از شش ماه آموزش نظامي در ارتش به عنوان سپاه دانش در قريهاي از توابع شهرستان بانة كردستان مشغول خدمت شد و همت خود را صرف آموزش دقيق نوباوگان كُرد و برادران سنّي مذهب نمود و در راه از بين بردن اختلافاتي كه استعمارگران و ابرقدرتها براي بلعيدن منابع بيشمار كشورمان، بين سنّي و شيعه ايجاد كرده بودند فعاليت نمود و تا حدودي (در محدودة محل خدمتش) در اين راه موفق شد. وي شديداً به آداب و رسوم محلي مردم محل خدمتش احترام قائل بود. پس از به پايان رساندن خدمت نظام وظيفه وي تنها راه خدمت به مردم را در آموزش صحيح جوانان و نوجوانان ميدانست و معتقد بود كه با تربيت اسلامي قشر جوان حكومت الله در كشورمان شكل ميگيرد و با اصلاح نسل جوان ميتوان به اهداف عالية اسلام دست يافت. براساس چنين اعتقادي بود كه در رشته فوق ديپلم فلزكاري جهت تدريس در آموزش و پرورش به ادامة تحصيل پرداخت و در سال 1356 فارغالتحصيل شده و در هنرستان صنعتي شماره 2 تبريز واقع در خيابان طالقاني مشغول تدريس شد. رفتار وي با همكاران و دانشآموزان چنان خوب و صحيح بود كه پس از شهادتش و همچنين در زمان حياتش همه از او به نيكي ياد ميكردند. او كه قبلاً محيط خفقانآور نظام را ديده بود و ميدانست كه آزاد انديشان در اين چنين محيطي امكان رشد نميتوانند داشته باشند، لذا تا حد امكان كساني را كه ميخواستند به اين محيط قدم بگذارند راهنمايي ميكرد و سعي مينمود روحية آزادي طلبي را در آنان تقويت نمايد.
در سال 1356 كه شعلة انقلاب زبانه كشيد و آتش مخفي نارضايتيهاي مردم و ظلم حكومت شاه، آشكار شد وي سنگر مبارزاتي خود را از مدرسه به خيابانها انتقال داد و او از جمله كساني بود كه در 29 بهمن ماه سال 1356 بر عليه ظلم و جور در تبريز قيام كردند. بعد از آن او ديگر آرام و قرار نداشت و شبانه روز جهت پيروزي انقلاب فعاليت ميكرد. در تظاهرات مردم تبريز در زير گلولههاي دژخيمان فعالانه شركت مينمود و فرياد مرگ بر شاه و مرگ بر امريكا سر داده و خواستار برقراري حكومت اسلامي ميشد. همزمان با اوجگيري انقلاب وي شركت خود را در مبارزات فعالتر كرد و خود را براي پذيرش شهادت آماده نمود. روزها پشت سر هم ميگذشت و پيروزي نزديكتر ميشد و تلاش وي نيز اوج ميگرفت و عشق به شهادت و پيروزي در دل وي سوزانتر ميگشت تا لحظة لبيك گفتن به دعوت خداوند فرا رسيد.
در آخرين روز محرم سال 1399 مصادف با نهم ديماه 1357 او كه بنا به گفتة مادرش غسل كرده و از خانه خارج شده بود، به دست دژخيمان رژيم شاه، در مقابل كنسولگري تركيه شربت شهادت نوشيد. مردم، شهيد را قبل از شهادت در حالي كه گلولة دژخيمان به ژيشانياش اصابت كرده بود به بيمارستان امام خميني رسانيدند و وي در بيمارستان و در همان روز به شهادت رسيد اما دژخيمان از تحويل دادن جسد مطهرش به خانوادة شهيد خودداري كردند. طوري كه خانوادهاش به كمك مردم، جسد مطهر شهيد را شبانه از سردخانة بيمارستان برداشته و مخفيانه در گورستان قم تپه تبريز به خاك سپردند.
مردم انقلابي تبريز به طرف بيسابقهاي در مجلس ترحيم وي كه در خيابان ششگلان برگزار شده بود شركت كردند. اين مراسم چنان با شكوه بود كه مزدوران حكومت نظامي را به وحشت انداخت و به مردم حمله كردند و سعي داشتند كه مراسم را متوقف كنند ولي موفق نشدند و با مقاومت مردم مواجه گرديدند. اهالي محل و دوستان وي خيابان ششگلان را كه محل سكونت شهيد بود بنام خيابان شهيد بهروز وحيدي تغيير نام دادند تا آيندگان بدانند كه راه جاوداني و ابدي انسان كه همان جهاد و شهادت است فراموش شدني نيست و شهيد هميشه در قلوب و اذهان مردم زنده است و نامش زينتبخش صفحات تاريخ است.