نامه شهید مجید رحیمی

بنام الله پرورش دهنده روح الله

با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و درود به روان پاک شهیدان ایران.

ضمن سلام، امیدوارم که حالتان خوب بوده باشد و در زیر سایه خداوند متعال سلامت بوده باشید و اصلاً نگران اینجانب نباشید حالم خوب است و نگرانی بنده فقط از دوری شماست. برادر نامه ی پر مهر و محبت شما به دستم رسید و باعث خوشحال اینجانب شد. سلام پدر عزیزم، حالت چطور است، پدر کارت خوب است یا نه. سلام مادر عزیزم، امیدوارم که حالت خوب بوده باشد. مادر عزیزم از اینکه در نامة اولم به پدرم زیاد تکیه کرده بودم ناراحت نباش این را بدان که اگر من هزاران بلکه میلیاردها کاغذ را صرف کنم برای تعریف و قدردانی کردن از زحماتی که برای کشیده اید باز هم کم است و مانند آن است که یک قاشق آب از اقیانوس بیکران برداشته ام پس از این جهت ناراحت نباش. مادر عزیزم تو که 19 سال شب و روز برای من زحمت کشیده ای و حالا آن 19 سال زحمت خود را به هیچ می گیری و جوانت را هدیه
می دهی به خدا و امام. از این کارهای نیک تو و زحماتی که کشیده ای من عاجز هستم که از آنها قدردانی کنم و بدان که پاداش این کارها را خدا خودش خواهد داد و اینها توشه ای است برای روز قیامت و نگران من نباش که عباس و من هر دو در یک پایگاه هستیم و هر روز همدیگر را می بینیم. مادر فقط یادت نرود که هر موقع نمازت را تمام کردی اول امام را و بعد رزمنده گان اسلام را دعا کنی و سعی کن مرا از یاد ببری چون من نمی توانم خاک زیر پای رزمنده گان اسلام هم باشم.

اصغر اگر شلوار کُردی به اندازة تو و رضا پیدا کردم برای تو و رضا می خرم و هنگام مرخصی آمدن برایت می آورم و آن هم به شرطی که مادر را اذیت نکنی و هنگام کار کردن مادر در خانه مواظب رضا باشی و او را نگهداری کنی و به رضا هم بگو که برایش تفنگ می آورم و نگذارد که رامین اردک ها را اذیت کند و مواظب آنها باشید و نامه هم هر وقت فرصت پیدا کردم برایتان می نویسم و فعلاً هم در اهواز به سر
می بریم و بیشتر از این سرتان را به درد نمی آورم و شما را به خدای بزرگ
می سپارم.