شنبه, ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۸
نوید شاهد: شهيد شفيع زاده در تاريخ 8/2/66 در منطقه عملياتي كربلاي 10 در شمالغرب (منطقه عمومي ماووت) در حالي كه عازم خط مقدم جبهه بود، خودروي وي مورد اصابت تركش گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به آرزوي ديرينه خود نايل شد و به ديدار معشوق شتافت.


تولد و كودكي

حسن در مرداد ماه سال 1336 ه.ش در يك خانواده مذهبي در شهرستان تبريز متولد گرديد و تحت تربيت پدر و مادري مؤمن، متدين و مقلد امام پرورش يافت. از همان كودكي در مجالس ديني از جمله برنامه هاي سوگواري امام حسين(ع) حضور داشت و عشق خدمتگزاري به آستان شهيد پرور حضرت اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ريشه دوانيد. سادگي، بي آلايشي و گذشت او در سنين كودكي زبانزد همه بود. حق را مي گفت ولو به ضررش تمام شود. در محله شاخص و محور همسالان خود بود. به مسجد كه مي رفت چون بزرگترها عمل مي نمود و از جمله كساني بود كه در پذيرايي عزاداران حسيني نقش فعالي داشت.
وي در سن 12 سالگي از نعمت پدر محروم گرديد. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن  روحيات و مردانگي اش عملاً غمخوار مادر فداكار و دلسوز خود شد.
با جديت تمام و احساس مسئوليت، بيشتر از گذشته هم درس مي خواند و هم به مادرش در اداره امور منزل كمك مي كرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نيز دريغ نداشت. ضمن اينكه به ورزش، خصوصاً وزنه برداري علاقمند بود، در دوران تحصيل، دانش آموزي باوقار، محجوب، مؤدب و كوشا بود و همواره سعي مي كرد تكاليف ديني خود را انجام دهد.
پس از اخذ ديپلم به سربازي اعزام گرديد و همزمان با اوج گيري حركت توفنده انقلاب اسلامي در سايه رهنمودهاي حضرت امام خميني(ره) با روحانيون معظم در تبعيد، همچون شهيد آيت الله مدني و شهيد آيت الله دستغيب در تماس بود و در داخل پادگان، فعاليت هاي زيادي جهت راهنمايي نظاميان و خنثي كردن تبليغات حكومت نظامي انجام مي داد و در همان حال به پخش پيام ها و اعلاميه هاي رهبر عظيم الشأن انقلاب در داخل و خارج پادگان نيز مي پرداخت.
نقل مي كنند: روزي كه مأمورين رژيم، به دستور فرمانده حكومت نظامي، در تبريز قصد هجوم به منزل شهيد آيت الله مدني (ره) جهت دستگيري ايشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژيم را در مراسم عزاداري عاشوراي حسيني طراحي كرده بود، كه قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آنها را جهت ادامه خدمت سربازي به مرند تبعيد مي نمايد. ايشان پس از چندي به فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر ترك پادگان ها، خدمت سربازي را رها كرد و به سيل خروشان مبارزان امت اسلامي پيوست.

فعاليت هاي دوران انقلاب
او با شور وصف ناپذيري در روزهاي سرنوشت ساز 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش مي كرد و براي به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي از هيچ كوششي فروگذار نبود. هنگامي كه در اوج پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي درب پادگان ها بر روي مردم باز شد به همراه تعدادي از جوانان و دانشجويان حزب الهي تبريز براي جلوگيري از افتادن سلاح هاي بيت المال به دست ضد انقلاب، بخشي از سلاح ها را جمع آوري و گروه مسلحي را جهت دستگيري ضد انقلاب و ساواكي ها تشكيل داد.

ورود به سپاه و مقابله با ضد انقلاب
شهيد شفيع زاده بعدها به دنبال تشكيل سپاه، به همراه ديگر برادران، اولين هسته هاي مسلح سپاه را پي ريزي كرد و در سمت مسئول عمليات سپاه تبريز در سركوبي خوانين و اشرار آذربايجان و حزب منحرف خلق مسلمان نقش فعال داشت.
هنگامي كه به همراه شهيد باكري در سپاه اروميه انجام وظيفه مي كرد به عنوان مسئول عمليات براي ايجاد امنيت آن منطقه، در درگيري هاي متعدد براي سركوبي گروه هاي فاسد تلاش شبانه روزي نمود و توانست در تشكيلات حزب منحله دموكرات نفوذ كرده و باعث متلاشي شدن آن و دستگيري و اعدام تعداد زيادي از كادرهاي آنان گردد.
بهترين و پر ثمرترين لحظات حضور در سپاه تبريز، روزهايي بود كه در بيت شهيد آيت الله مدني (ره) به عنوان مسئول تيم حفاظت ايشان انجام وظيفه مي نمود. در جوار آن عالم عارف بود كه غنچه هاي خلوص، صداقت، ايثار و زهد شهيد شفيع زاده گل كرد و بعدها در جبهه هاي نبرد نور عليه ظلمت ميوه داد.

شركت در دفاع مقدس
با شروع جنگ تحميلي و محاصره آبادان، با يك دسته خمپاره انداز كه تحت مسئوليت شهيد باكري اداره مي شد به جبهه هاي جنوب شتافت. ايشان به همراه تعدادي ديگر از رزمندگان براي حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندين روزه – از طريق ماهشهر و به وسيله لنج از راه خورموسي – خود را به اين شهر رساند و در ايستگاه هفت مستقر گرديد. بعدها با فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر شكستن حصر آبادان، نقش تاريخي خود را در شكستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثي ايفا نمود.
شهيد شفيع زاده پس از عمليات طريق القدس به عنوان رئيس ستاد تيپ كربلا – كه تازه تشكيل شده بود – انجام وظيفه كرد و در شكل گيري، انسجام و فرماندهي آن نقش اساسي داشت.
در عمليات پيروزمندانه فتح المبين معاون تيپ المهدي (عج) بود و خاطره رشادت ها و جانفشاني هاي او در اذهان مسئولين جنگ و همرزمانش هرگز از ياد نمي رود.

راه اندازي فرماندهي توپخانه سپاه
پس از اين عمليات، با انديشه بلندي كه داشت و تجربياتي كه كسب كرده بود، متوجه گرديد كه با گسترش سازمان رزمي مردمي، براي انجام عمليات بزرگ، نياز به تشكيلات پشتيباني آتشي به نام توپخانه مي باشد. با همفكري تني چند از فرماندهان، ضمن پي ريزي و سازماندهي اولين آتشبارهاي توپخانه، مسئوليت هماهنگي پشتيباني آتش در قرارگاه فتح در عمليات بيت المقدس را به عهده گرفت و به خوبي از عهده اين وظيفه بزرگ برآمد. او با برخورداري از قدرت ابتكار، خلاقيت و آينده نگري، هميشه طرح هاي دراز مدت – كه مبتني بر واقع بيني در كارها و برنامه ها بود – ارائه مي داد، ضمن آنكه بر مسأله آموزش نيروهاي نيز تأكيد فراوان داشت.
بعدها با تلاش بي وقفه و شبانه روزي خود قبضه هاي غنيمتي را در قالب توپخانه هاي لشكري و گردان هاي مستقل توپخانه به سرعت سازماندهي كرد و در عمليات رمضان، اكثريت قريب به اتفاق توپ ها را عليه دشمن بعثي بكار برد و در ادامه، با به دست آوردن توپهاي غنيمتي بيشتر، گروه هاي توپخانه را به استعداد چندين گردان شكل داد. اين گروه ها بازوهايي قوي براي فرماندهي قواي رزمي و پشتيباني محكم براي رزمندگان بودند.
در نبردهاي خيبر، والفجر 8، كربلاي 1، كربلاي 4، كربلاي 5كه سپاه پاسداران به لحاظ عملياتي مسئوليت مستقلي داشت، پشتيباني آتش كل منطقه عمليات، با رهبري و هدايت ايشان انجام گرفت.
اوج هنرنمايي و شكوفايي خلاقيت ايشان در عمليات والفجر 8 تجلي يافت. آتش پر حجم و متمركزي كه با برتري كامل، عليه دشمن اجرا نمود، به اعتراف فرماندهان اسير عراقي، در طول جنگ كسي به خود نديده بود؛ زيرا قسمت اعظم يگان هاي دشمن، قبل از رسيدن به خط مقدم و درگيري با رزمندگان اسلام، منهدم مي شد.
سردار رحيم صفوي فرمانده وقت كل سپاه در پيامي نقش او را در جنگ چنين توصيف كردند:
سيماي او تجلي اراده و مقاومت و تلاش و پيكارش همواره الهام بخش رزمندگان بود. عزيزي كه ثمره سخت كوشي هاي او در جبهه ها هميشه مشهود بود. با تقويت آتش سنگين پيكارگران جبهه نور، كه صف دشمنان را از هم مي گسست، رؤياي خام قادسيه را به كابوسي و حشتناك بدل مي ساخت، اوج قدرت آتش توپخانه را جهانيان در نبردهاي والفجر 8 ، كربلاي 5 و كربلاي8 به چشم ديدند و زبان به اعتراف آن گشودند، آنجا كه شهيد عزيز ما و همرزمانش با آتش سهمگين، لشكريان دشمن را مضمحل و ضايعات جبران ناپذيري بر خصم زبون وارد نمودند.
شهيد شفيع زاده ضمن شركت در كليه صحنه هاي عملياتي، مسئوليت فرماندهي توپخانه و طرح ريزي و هدايت آتش پشتيباني را در قرارگاه هاي مختلف به عهده داشت و آخرين مسئوليت ايشان فرماندهي توپخانه نيروي زميني سپاه و قرارگاه خاتم الانبياء (ص) بود.

ويژگي هاي اخلاقي
شهيد شفيع زاده فردي صبور، متواضع، گشاده رو و بشاش بود. در تمام امور، ايثار و گذشت بسياري از خود نشان مي داد و در هر كاري كه پيش مي آمد ابتدا خود پيش قدم مي گرديد. به هنگام عمليات و در زماني كه آتش دشمن در خط مقدم شدت پيدا مي كرد، در خط اول حضور مي يافت و آخرين وضعيت منطقه را براي برنامه ريزي صحيح و هدايت دقيق آتش، بررسي مي كرد. در تصميم گيري ها از نظرات ديگران سود مي جست و در برخوردها و قضاوت، عدالت را رعايت مي كرد. در روابط اجتماعي، با ديگران رفتاري پخته و پسنديده داشت و در هر محيطي كه حضور پيدا مي كرد همگان را تحت تأثير قرار مي داد.
شهيد شفيع زاده در انجام واجبات و ترك محرمات كوشا بود. به مستحبات اهميت مي داد. اهل نماز شب بود. كم سخن مي گفت و با كردارش ديگران را به عمل صالح دعوت مي كرد.
از تشريفات و تجملات به شدت دوري مي جست و سادگي و بي آلايشي را مشي خود قرار داده بود. در ايام پيروزي انقلاب اسلامي شب و روز نمي شناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحميلي، مخلصانه انجام وظيفه مي نمود و هرگز راحت در بستر نخفت.
برادر ايشان نقل مي كند:
دوبار او را در جبهه ديدم. بار اول زماني بود كه براي ديدنش به پادگان شهيد حبيب اللهي اهواز رفتم و سراغ او را گرفتم. دوستانش خنديدند و گفتند اگر او را پيدا كردي سلام ما را هم به او برسان.
مرتبه دوم در قرارگاه كربلا بدون هيچ گونه تكلفي در كنار ساير نيروها در آن گرماي سوزان جنوب در سنگر خفته بود، در حالي كه روزنامه رويش انداخته بود. مي گفتند شب نخوابيده و خيلي خسته است.
او مدام در حال سركشي از يگان ها و هماهنگي آتش پشتيباني رزمندگان اسلام در جبهه هاي جنگ بود و معتقد بود هر چه قبل از عمليات تلاش نمايد به اذن الهي تضميني براي موفقيت لشكريان جبهه حق خواهد بود.

نحوه شهادت
شهيد شفيع زاده در تاريخ 8/2/66 در منطقه عملياتي كربلاي 10 در شمالغرب (منطقه عمومي ماووت) در حالي كه عازم خط مقدم جبهه بود، خودروي وي مورد اصابت تركش گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به آرزوي ديرينه خود نايل شد و به ديدار معشوق شتافت.
او همان طوري كه در عرصه نبرد با دشمن متجاوز مراتب بالايي از توان و تخصص، مديريت و پشتكار را ارائه داد، در ميدان نبرد با نفس اماره نيز موفق و سربلند بود. ايثار و از خودگذشتگي، بخصوص اخلاق او كم نظير بود و نهايت دقت و مراقبت را به عمل مي آورد كه اعمال و فعاليتش تماماً خالص و قربتا الي الله باشد. او با اقتدا به مولايش امام حسين (ع) شهادت را فوز عظيم مي دانست و همواره مشتاق آن بود.

گوشه اي از وصيت نامه
... خدايا من به جبهه نبرد حق عليه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم. اميدوارم خريدار جهان من تو باشي، نه كس دگر.
... دلم مي خواهد كه در آخرين لحظه هاي زندگيم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه ديگر.
... سلام بر امت شهيدپرور و نمونه كه با حضور هميشگي خود در همه صحنه هاي حق عليه باطل، اسلام و امام را ياري كرده و قدرت نفس كشيدن و خواب راحت را از دشمن سلب كرده است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده