همسر شهید «ابراهیم امیدی» روایت می کند: هشت روز بعد از زیارت امام رضا «ع» خواب دیدم یک نفر دختر بزرگم را در بغلم گذاشت و گفت: بلند شو بابای این بچه شهید شده است!
شهید قدرت الله مسلمی در وصیتنامه خود نوشته است: نگذارید خون شهدا پایمال شود. نگذارید اسلحه گرم من سرد شود. اسلحه ام را بردارید و راه من و همرزمانم را ادامه دهید.
شهید «الله یار اسدپوریان» در وصیتنامه خود نوشته است: اي پير جماران ما همه در راه اسلام كه پيغمبران و امامان آن را آورده اند و تو آن را تكميل كرده ای، شهادت را در اين راه سعادت خود دانسته ايم و در اين راه كه راه حسين است آمده ايم و قدم گذاشته ايم.
همرزم شهید «حسین رضایی» می گوید: شهید رضایی در منطقه ماووت عراق و در همگام خواندن قرآن با اصابت گلوله به گلویش به شهادت رسید.
شهید «محمدمراد گراوند» در وصیتنامه خود نوشته است: برادران و دوستان امروز جنگ بر همه چیز مقدم است آنطوری که آهن در قرآن الحدید است پس بکوشید در برابر دشمنان خدا و قرآن الحدید (یعنی همچون پاره ها ی آهن) باشید.
برادر شهید «عبدالرضا احمدی پور» می گوید: گویی که سید یک فرستاده ای بود از طرف خداوند که رابطی باشد بین او و امام رضا (ع) که نامه و سلام شهید عبدالرضا را به امام رضا (ع)برساند.