نویسنده کتاب "مجنون در جزیره" بیان کرد:
يکشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۱
نوید شاهد - "مهرداد علیجانی" نویسنده کتاب «مجنون در جزیره» در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد می‌گوید: یکی از دغدغه‌های من ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و انتقال مفاهیم ایثار در قلب و ذهن کودکان و نوجوانان است و دوست دارم نسل جوان با قهرمانان کشورمان بیشتر آشنا شوند.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهرانکتاب، محصول تجربه های بشری و خلاقیت های ذهنی و آموخته های دراز مدت انسان است. سهم کتاب در انتقال دانش ها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. کتاب وسیله ای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون می ماند و به آیندگان منتقل می شود. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیه های مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک می کند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسل های آینده ماندگار می شود. نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران در این ایام گفتگوهایی با نویسندگان حوزه ایثار و شهادت ترتیب داده است، از این رو با آقای مهرداد علیجانی نویسنده کتاب "مجنون در جزیره" در ادامه آشنا می‌شوید.

ساده‌نویسی یکی از شیوه‌های ترغیب نسل جوان به کتابخوانی است

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: لطفاً خودتان را معرفی نمائید.

علیجانی: اینجانب مهرداد علیجانی در سی و یکم مردادماه سال 1369 در شهرستان دماوند از توابع استان تهران، در یک خانواده متدین و مذهبی که یکی از شاخصه‌های خانوادگی ما شهید محمدرضا علیجانی است و من توفیق این را داشتم در مورد این شهید گرانقدر قلم بزنم. تحصیلاتم را در رشته مهندسی نرم‌افزار کامپیوتر از دانشگاه پیام نور دماوند به اتمام رساندم‌ و بعلت علاقه به کارهای فرهنگی در این حیطه فعالیتم را ادامه دادم و در حال حاضر بیش از 6 سال است که به نویسندگی، سرودن شعر، ساخت نماهنگ و... در این مسیر گام برمی‌دارم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: نویسندگی را چگونه آغاز کردید؟

علیجانی: از دوران نوجوانی و زمانی که فرصت نوشتن داشتم، شروع به نوشتن می‌کردم و برایم مهم نبود درمورد چه موضوعی بنویسم همین‌که افکارم را روی کاغذ می‌نوشتم برایم کافی بود. تا اینکه با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که می‌توانم در این حوزه موفق باشم و بخاطر ادای دینی که به شهدا و ایثارگران که در طول هشت سال دفاع مقدس حضور داشتند و از جانشان گذشتند، در این وادی بنویسم و سعی کرده‌ام دِین خود را در این راه ادا نمایم و دغدغه اصلی من نوشتن فیلم نامه سریال در حوزه دفاع مقدس است که انشالله قدم در این راه بگذاریم و خداوند این توفیق را به من عطا کرد و اولین نگارشم در حوزه ایثار و شهادت از عموی شهید محمدرضا علیجانی نوشتم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: در حال حاضر مشغول چه فعالیتی هستید؟

علیجانی: در سازمان دولتی مشغول به‌کار هستم و در کنار کارم فعالیت‌های فرهنگی‌ را نیز ادامه می‌دهم، از جمله؛ نویسندگی، شعر که آخرین سروده‌ام در وصف حاج قاسم سلیمانی و ابوالمهدی مهندس است. شعر دیگرم در وصف خانم فاطمه‌زهرا(س) سروده‌ام که در حال ساخت آن می‌باشم و انشالله در مدت زمان کوتاهی اجرا می‌شود. در مورد نویسندگی هم کتابی در دست دارم که به شهیدان صدیفی پرداخته‌ام که یکی از این شهیدان در دوران انقلاب اسلامی و دیگری در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده‌اند و نکته قابل توجه هر دو شهید کمتر از 18 سال سن داشتند و جذاب‌تر ممکن است باشد چراکه راوی داستان مادر دو شهید است و روایتی از عشق به فرزند در آن نمایان شده است کتاب را خواندنی کرده است‌.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: شهید محمدرضا علیجانی را معرفی فرمائید.

علیجانی: شهید محمدرضا علیجانی اردیبهشت ماه سال 1335 در خانواده‌ای متدین و مذهبی که پدرشان کارگری می‌کردند و در شهرستان دماوند چشم به جهان گشود. ایشان چه از لحاظ فکری و چه از لحاظ مالی همیشه همراه خانواده بود. محمدرضا خیلی به کتاب علاقمند بود و یک کتابخانه از کتاب داشت و همیشه کتابهای شهید مطهری، دکتر شریعتی و... را خوانده بود‌. قرآن کریم و نهج‌البلاغه می‌خواند و دوستان خود را همیشه برای راهنمایی می‌گفت: نهج‌البلاغه بخوانند تا هدایت شوند. ایشان با آنکه سنش کم بود ولی برای سخنرانی درمورد مسائل عقیدتی، سیاسی، علمی و فرهنگی در هر کجا که کلاسی برگزار می‌شد ایشان سخنرانی می‌کرد می‌توان گفت: ایشان اعجوبه‌ای بود که من به طور کامل در کتابم ابعاد شخصیت ایشان را بازگو کردم که مخاطبان با خواندن کتاب با شخصیت این شهید گرانقدر بیشتر آشنا شوند. وی با آگاهی و بصیرت کامل در جبهه حضور پیدا کردند و فقط زندگی ایشان به دوران دفاع مقدس برنمی‌گردد و او به صورت داوطلبانه و جهادی به روستاها و شهرهای شمالی که در آنجا ضدانقلاب‌ها در حال تخریب بودند ایشان حضور پیدا می‌کردند و آنجا را از این افراد پاک می‌کردند ایشان هیچوقت از روی احساس تصمیم نمی‌گرفت و به جرات می‌توانم بگویم هرکس 6 خط از وصیت‌نامه ایشان را بخواند تلنگری به زندگی‌اش زده می‌شود.

ساده‌نویسی یکی از شیوه‌های ترغیب نسل جوان به کتابخوانی است

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: کتاب مجنون در جزیره با چه مضمونی روانه بازار شده‌ است؟

علیجانی: کتاب مجنون در جزیره به صورت داستانی و با زبانی ساده بیان شده است و برای تمام سنین قابل درک است. این کتاب 40 داستان را دربرمی‌گیرد که از سنین نوجوانی شهید روایت شروع می‌شود و تا سال‌های پس از شهادت شهید ختم می‌شود و نکات جالب داستان کتاب، تمام عناوین کتاب نام فیلم‌ها در ژانر دفاع مقدس است. سعی کرده‌ام جریان کتاب به سمت و سویی برود که ارتباط معنایی قسمت‌های مختلف کتاب داشته باشد. نکته دیگری که در این کتاب است فضای داستانی است که چند داستان باهم از لحاظ موضوعی باهم مرتبط هستند و یکی از دوستانم به نام امین قلی‌خانی شعری را در قالب مثنوی سروده است که در پایان چند سال قرارگرفته است. مثلاً 4 داستان که به نوجوانی شهید مرتبط است وقتی تمام می‌شود یک شعر مثنوی در مورد موضوع آن 4 داستان مطرح می‌شود.

وقتی نوشتن این کتاب را آغاز کردم باید با کسانی مصاحبه می‌کردم که در اقصی نقاط کشور حضور داشتند و از این‌رو برای اینکه مخاطب همراه کتاب بشود باید یک شخصیت فرضی را خلق می‌کردم که بعنوان راوی داستان روایت کند. من نام این شخصیت را "ادریس" نامیدم و کسانی که کتاب را خواندند، توانسته بودند با راوی این داستان که ادریس نام دارد ارتباط برقرار کنند و این شخصیت باور پذیر شده بود. ادریس براساس ذهن نویسنده خلق شده بود و البته حرف‌هایی که در دل خودم بود را به این شخصیت ربط دادم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: انگیزه شما از نوشتن در حوزه ایثار و شهادت چیست؟

علیجانی: معتقدم نقطه عطف انقلاب اسلامی ما، هشت سال دفاع مقدس بوده است و باز معتقدم نقطه عطف هشت سال دفاع مقدس بزرگی و رشادت‌های عزیزانی بوده که در جنگ تحمیلی حضور داشتند و همیشه آرزو داشتم ادای دیِنی به این عزیزان انجام بدهم و بر خودم یک تکلیف می‌دانستم که کارم را به شهدا وصل کنم، این براساس باورهای قلبی‌ام است. انگیزه و هدف اصلی‌ام این است نسل جوان ما انسان‌های بزرگی که جانفشانی کردند را بشناسد و با راه درست ایثار و شهادت آشنا شوند، چون راه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت کمرنگ شده است و شاید دلیل اینکه به زبان ساده نوشتم برای دانش‌آموزان است که بخوانند و بدانند در دوران دفاع مقدس چه انسان‌هایی حضور داشته‌اند. دوست دارم به نحوی از شهید بنویسم که دست یافتنی باشد و نوجوانان و جوانان شهدا را برای خود الگو قرار بدهند و نسل جوان بداند که جوانانی که در طول هشت سال دفاع مقدس جنگیدند، جوانانی بودند که از روی آگاهی و احساس تکلیف خود در جبهه حضور پیدا کردند.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: چقدر سعی کرده‌اید کتاب شما با مخاطب به‌ویژه نسل جدید ارتباط برقرار کند؟

علیجانی: یکی از دغدغه‌های اصلی من ارتباط بیشتر و بهتر نسل جوان با کتاب‌های حوزه ایثار و شهادت است. به نظر من ما در این مسیر موفق نخواهیم شد مگر زمانی که کتابها به شیوه ساده نویسی نوشته شده باشد و نوجوانان و جوانان آن را بتوانند درک کنند موفق شده‌ایم. زمانی من معلم بودم و وقتی قرار بود برای دانش‌آموزی هدیه خریداری شود من کتاب را پیشنهاد می‌دادم و خودم نیز اقدام به تهیه آن می‌کردم. وقتی به کتابفروشی مراجعه می‌کردم تا کتابی را بخرم که هم محتوای خوبی داشته باشد و هم جلد جذابی داشته باشد، متاسفانه کتابهایی که ترجمه شده بودند دارای این محسنات بودند و ممکن است محتویات این کتابها با برخلاف فرهنگ ما باشد ولی در دسترس بچه‌ها قرار دارد. هدف و توصیه من این است؛ باید بتوانیم گام‌هایی موثری را در توسعه و نشر آثاری با فرهنگ کشور خودمان برای کودکان و نوجوانان برداریم و قهرمانان کشور خودمان را معرفی کنیم و من در این حوزه با ساده‌نویسی سعی کرده‌ام بزرگانی که در هشت سال دفاع مقدس حضور داشته‌اند، معرفی کنم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: حقایق بدون بال و پَر دادن به موضوع و در واقع امانتداری چقدر مدنظر شما بوده است؟ بفرمائید.

علیجانی: به نظر من نویسنده گاهاً برای نوشتن کتاب ملاحظه کاری در نظر گرفته می‌شود ولی من سعی کرده‌ام زیاده‌گویی نشده باشد و با حفظ حرمت‌ها و آبروی اشخاص، بعضی از وقایع را بازگو کنم و البته نکات مهمی را مطرح کرده‌ام که هر کس بخواند تلنگری در زندگی‌اش وارد می‌شود و چه بسا این اتفاق هم رخ داد. من فصل آخر کتابم را به سال‌های پس از جنگ تحمیلی اختصاص دادم که موضوع با واقعیت حال حاضر ارتباط برقرار کند.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: برنامه آینده شما در حوزه نویسندگی چیست؟

علیجانی: دغدغه‌ام نوشتن کتاب در حوزه ایثار و شهادت را دارم که به سبک مختلف و برای مخاطب خاص بخصوص نسل جوان که با فضای دوران دفاع مقدس بیشتر آشنا بشوند و در کنار آن نوشتن فیلم‌نامه فکر می‌کنم که البته در این زمینه باید دانش خود را بیشتر کنم. امیدوارم بستری برایم فراهم شود تا اگر روزی فیلم‌نامه در حوزه دفاع مقدس نوشتم از سوی مسئولین مورد حمایت قرار بگیرد و انگیزه من نیز دوچندان شود و انشالله خداوند این توفیق را به من بدهد تا در این مسیر همچنان گام بردارم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: خاطراتی از شهید محمدرضا علیجانی برایمان تعریف بفرمائید.

علیجانی: شهید محمدرضا علیجانی در اسفندماه سال 1362 در عملیات خیبر در جزیره مجنون به شهادت رسید، من هفت سال بعد از شهادت ایشان به دنیا آمدم و به طور مستقیم خاطره‌ای از ایشان ندارم و آنچه بازگو می‌کنم به نقل از خاطرات دوستان و همکاران ایشان است؛ اولین خاطره برمی‌گردد به دوران خدمت عمویم در آموزش و پرورش که ایشان تازه جذب این سازمان شده بود و تصمیم می‌گیرد به صورت داوطلبانه به روستای سربندان دماوند برود و آنجا خدمت خود را شروع کند. بطور کلی آب و هوای شهرستان دماوند بخصوص در فصل زمستان بسیار سرد است و به طبع رفت و آمد به‌سختی صورت می‌گیرد. ایشان کار خود را در روستا آغاز می‌کند و بعد از مدتی متوجه می‌شود یکی از دغدغه‌های بچه‌های کلاس دشواری در رفت و آمد و نبود وسایل گرمایشی در منزلشان است‌. این شهید وسیله نقلیه را امانت می‌گیرد و بدون اینکه کسی باخبر شود هر شب زغال و هیزم به منازل تعدادی از این دانش‌آموزان می‌برد و تحویل خانواده آنها می‌دهد. این ایثار ستودنی است‌.

خاطره دیگری که از ایشان برایم روایت کرده‌اند، به مدیر مدرسه‌ای برمی‌گردد و به شاگردی شهید علیجانی و روزی که به افتخاری می‌رسد. وی از شهید علیجانی اینگونه روایت می‌‌کند: جایگاه امروز خودم را مدیون شهید محمدرضا علیجانی می‌دانم. وقتی از ایشان سوال می‌شود، چرا؟ در جواب می‌گوید: زمانی که به مدرسه می‌رفتم بخاطر اینکه پدرم کشاورز بود و به طبع ما در روستا زندگی می‌کردیم و خرج و مخارج تحصیل هم برایمان سخت بود، روزی پدرم به مدرسه من آمد و به مدیرمان گفت: پرونده پسرم را بدهید و مِن‌بعد نمی‌تواند به تحصیلش ادامه بدهد و در این حین شهید علیجانی جلو آمد و دلیل را پرسید و وقتی شهید مطلع شد بخاطر شرایط مالی من از تحصیل بازمی‌مانم رو به پدرم کرد و گفت: در تهران موسسه‌ای است که به شما کمک می‌کند، ما به آن موسسه مراجعه کردیم و کمک خرج هر ماه به داده می‌شد تا اینکه بعد از 4 سال، چند ماهی پرداختی برای ما انجام نشد. وقتی به‌آنجا مراجعه کردیم، آن شخص گفت: اصلاً همچین موسسه‌ای وجود نداشته است و شهید بخشی از حقوقش را برای شما در نظر داشته است و اکنون که قطع شده است چند ماهی‌ست که به شهادت رسیده است.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: در حوزه نشر با چه مشکلاتی مواجه بوده‌اید و چه کسانی با شما همکاری کرده‌اند؟

علیجانی: از روزی که به سمت نوشتن کتاب مجنون در جزیره رفته‌ام، خداوند مرا یاری کرد و هفت ماه بعد از چاپ اول به چاپ هفتم رسیده است. اکنون این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه و به چاپ شده است. می‌توانم بگویم برای چاپ کتاب از سوی هیچ نهاد و یا سازمانی حمایتی صورت نگرفته است و فقط فقط لطف خداوند و عنایت شهید بوده که مورد استقبال قرار گرفته است‌. چند روز گذشته از سوی موسسه‌ای از مسلمانان کشور پاکستان نامه‌ای به انتشارات فرشتگان فردا که کتابم در آن چاپ شده آمده است، مبنی بر اینکه ما کتاب را مطالعه کرده‌ایم و بخاطر سادگی کتاب تمایل داریم این کتاب را به زبان اردو ترجمه کنیم، تا علاوه بر مسلمانان کشور پاکستان، مسلمانان کشورهای اردو زبان از آن استفاده کنند. از این بابت خدا را شاکرم که تا این حد مورد توجه قرار گرفته است.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: انتظار شما از مسئولین چیست؟

علیجانی: به نظر من نوشتن کتاب در حوزه ایثار و شهادت بصورت قلبی است و توقع خاصی از مسئولین ندارم و در واقع اگر حمایتی از مسئولین صورت بگیرد می‌توانم بگویم انگیزه نویسنده چند برابر می‌شود. مسئولین می‌توانند مراسمات مختلفی برای کتاب بگیرند، از جمله؛ رونمایی کتاب و برگزاری مراسمات مختلف و در آن کتاب حوزه ایثار و شهادت معرفی شود، تا نویسندگان این حوزه رغبت بیشتری برای فعالیت داشته باشند.

گفتگو از سعیده نجاتی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده