جانباز40درصد دوران دفاع مقدس و نویسنده کتاب "اعزامی از شهرری" مطرح کرد:
جمعه, ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۳۷
نوید شاهد – محمود روشن ماسوله، جانباز 40درصد و نویسنده کتاب "اعزامی از شهرری" در خصوص رشادت های رزمندگان در طول دوران دفاع مقدس می‌گوید: «روحیه فداکاری، ایثارگری و ایمان در بین رزمندگان موج می‌زد به گونه‌ای که قبل و بعد از جنگ، آن روحیه معنوی را لمس نکردم و این نوع ایثارگری و فداکاری را فقط در برهه‌ای از تاریخ جمهوری اسلامی ایران یعنی در دوران دفاع مقدس مشاهده کردم.» ادامه این گفتگو در متن خبر آمده است.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، هشت سال دفاع مقدس، حدیث ماندگار پایداری، دلاوری و فداکاری ملتی است که در راه دفاع از مکتب، انقلاب و میهن اسلامی خویش، قله های بلند رشادت و شهادت را درنوردید و دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشت. تحمیل جنگ هشت ساله به ایران، دومین موج اتحاد و حرکت مردمانی را در پی داشت که برای آزاد زیستن، بهای بسیار پرداخته بودند و در این عرصه، با ایمانشان چنان به مبارزات خود بعد معنوی بخشیدند که از دل مرارت های بی شمار جنگ، ارزش هایی چون شرافت، ایمان، عشق، شجاعت، تدبیر و ایثار تبلور یافت. مرزهای جنوب و غرب کشور هر چند تا دیرزمانی به قربان گاه پاک ترین فرزندان این دیار بدل گشت، ولی ایمان و قدرت روح والای آنان، این خاک را به مکانی مقدس تبدیل کرد که تا امروز سایه حضورشان در آن جا موج می زند و خاک، عطر خود را از وجود آنان وام دارد.

در آستانه چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس در صندوقچه خاطرات را گشوده ایم و به سراغ یکی از خاطرات و یادگارهای هشت سال دفاع مقدس رفته ایم تا پای سخنش بنشینیم شاید که کمی آسمانی شویم.

ایثارگری‌های دوران دفاع مقدس تکرار نشدنی است

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: لطفاً خودتان را معرفی کنید.

روشن‌ماسوله: اینجانب محمود روشن ماسوله در دی‌ماه سال 45 در استان تهران به دنیا آمدم. دانش آموز دوره متوسطه بودم که از سپاه شهرری به جبهه اعزام شدم. بعد از دوران دفاع مقدس تحصیلاتم را تا پایان دوره کارشناسی ارشد در رشته مالکیت فکری ادامه دادم و اکنون کارمند بازنشسته هواپیمایی کشور و جانباز ۴۰درصد جنگ تحمیلی می‌باشم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: چگونه از جنگ باخبر شدید؟

روشن‌ماسوله: در حال درس خواندن بودم که پیامی از رادیو نظرم را جلب کرد، با این عنوان؛ امام خمینی(ره) فرمودند: جبهه رفتن برای جوانان واجب کفائی است. این پیام گویا به من هشدار می‌داد که باید برای جهاد خودم را آماده کنم و من نیز وظیفه خود دانستم که لباس رزم بپوشم و برای دفاع از خاک کشورمان به میدان بروم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: تعریف شما از جنگ و دوران دفاع مقدس چیست؟

روشن‌ماسوله: به طور کلی جنگ اتفاق خوبی نیست چون همراه با کشتار مردم است، ولی جنگی که ما در آن حضور داشتیم و به آن دفاع مقدس می‌گوییم، بنا به رخدادهای ایثارگرانه‌ای که در صحنه، صحنه شرایط دفاع برای ما پیش می‌آمد و خشونت جنگ را پنهان می‌کرد. در نگاه من جنگ یا همان دوران دفاع مقدس، دفاعی انسان ساز بود که توسط جوانان این کشور با پیروزی به ثمر نشست.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: در چه سالی به جبهه اعزام شدید و از حال و هوای رزمندگان در جبهه برایمان تعریف کنید.

روشن‌ماسوله: اولین بار در سال ۶۲ که متاسفانه دچار بیماری شدم و نتوانستم ادامه بدهم. ولی در مهر ماه سال ۶۳ به آموزشی اعزام شدم و بعد از این دوره عازم کردستان شدم. در ابتدا لشکر سیدالشهدا، گردان علی‌اکبر و لشکر ۲۷ محمدرسول الله و تا اواخر جنگ تحمیلی در سال ۶۷ در منطقه حضور داشتم.

روحیه رزمندگان بسیار معنوی بود و این معنویت در من تاثیر گذاشت. روحیه فداکاری، ایثارگری و ایمان موج می‌زد به گونه‌ای که قبل و بعد از جنگ آن روحیه معنوی را درک نکردم و این نوع ایثارگری و فداکاری را فقط در برهه‌ای از تاریخ جمهوری اسلامی ایران یعنی در دوران دفاع مقدس مشاهده کردم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: چرا زمانی که از جنگ سخن به میان می‌آید، نسل شما از معنویت جبهه روایت می‌کنند؟

روشن‌ماسوله: خیلی از جنگ‌ها و نزاع‌ها در کشورهای مختلف رخ می‌دهد، اما این جنگی که ما داشته‌ایم که سرشار از ایثارگری، فداکاری و معنویت بود، طبیعتاً در مقابل حمایت نظامی که دنیا از صدام دفاع می‌کرد نمی‌توانستیم مقاومت کنیم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: در چه عملیات‌هایی شرکت کردید؟

روشن‌ماسوله: فروردین ماه سال ۶۵ خط پدافندی فاو، اردیبهشت ماه همان سال عملیات سیدالشهدا در منطقه عملیاتی فکه، تیرماه همان سال عملیات کربلای یک در مهران قله‌های قلاویزان و اسفندماه سال ۶۵ عملیات تکمیلی کربلای ۵ در شاخ شمیران حضور داشتم و در این عملیات از ناحیه شکم مورد اصابت تیربار دشمن قرار گرفتم و مجروح شدم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: زمانی که مجروح شدید، زمانی بود که آرزویش را داشتید‌؟

روشن‌ماسوله: خیر، من آرزوی شهادت داشتم ولی وقتی مجروح شدم و در لحظه اول متوجه شدم که قرار نیست به خیل همرزمانم بپیوندم ناراحت شدم. در عملیات کربلای یک، در حال آر پی جی زدند بودم که در هنگام کمک به همرزمم با تیربارچی دشمن مورد هدف قرار گرفتم و از پشت وارد شکمم شد و روده‌هایم را از بین برد و مجروح شدم و زمانی که بر زمین افتادم و می‌خواستم شهادتین را بخوانم، بر زبانم به جای شهادتین صبر را از خدا خواستم، نمی‌دانم چرا آن لحظه این دعا را کردم.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: یک تصویر فراموش نشدنی از جبهه برایمان تعریف بفرمایید.

روشن‌ماسوله: تصاویری که در ذهن من ثبت شده است، هم بُعد شادی‌آور و هم بُعد غم‌انگیز به خود گرفته است. اما اگر بخواهم از غم‌انگیزترین تصویری که از جبهه به یاد دارم بیان کنم؛ برمی‌گردد به زمانی که در عملیات تکمیلی کربلای ۵ که مجروح شده بودم و با آمبولانس به عقب بردند و از آمبولانس پیاده شدم که سوار اتوبوس آمبولانس شدم، نگاهم به غروب آفتاب افتاد، غروبی خون‌بار و غم‌انگیز جلوه می‌‌کرد و با خود فکر می‌کردم با توجه به خونی که از شهدا بر زمین ریخته شده بود دیگر فردایی وجود ندارد. زیرا تعداد زیادی از همرزمانم به شهادت رسیده بودند. اما آفتاب دوباره طلوع کرد و زندگی در مسیر جریان خود قرار گرفت‌‌.

ایثارگری‌های دوران دفاع مقدس تکرار نشدنی است

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: انگیزه نوشتن خاطراتتان از چه زمانی آغاز شد و انگیزه شما چه بود؟

روشن‌ماسوله: این انگیزه زمانی که از جبهه برای مرخصی به خانه می‌آمدم، به ذهنم خطور کرد که خاطرات را بنویسم و دوست داشتم خاطراتم را به جوانان ارجاع بدهم تا بدانند که جوانان این مرز و بوم چگونه از جان خود گذشتند تا به پیروزی رسیدند. در سال ۹۳ بعد از خواندن کتابهای؛ دا، پایی که جا ماند، نورالدین پسر ایران، کتاب لشکر خوبان و کتابهای بسیاری که در مورد جانبازانی که زنده از جنگ برگشتند و خاطراتشان را به رشته تحریر درآورده‌اند مرا بیشتر ترغیب می کرد. با خود گفتم؛ خاطرات من هم ممکن است مخاطبان را داشته باشد. شروع به نوشتن کردم. فصل اول کتابم را که نوشتم به حوزه هنری مراجعه کردم تا نظرات آنها را در مورد روایت‌های کتابم جویا شدم‌ و با آنها مشورت کردم و از خاطراتم خوششان آمد و مرا به دفتر ادبیات پایداری و هنر مقاومت معرفی کردند و برای آنها ادامه خاطراتم را نوشتم.

مطالبی که می‌نوشتم بدست کارشناسان می‌رسید و آنها می‌خوانند و نظرشان را می‌دادند و اگر ایرادی داشت برمی‌گشت و من اصلاحات را اعمال می‌کردم، هر بار که این مطالب دست به دست می‌شد متوجه می‌شدم مطالب پخته‌تر می‌شود و جوانب بیشتری از موضوع را در برمی‌گیرد و حس و حال نویسنده در متن کتاب قابل درک بود. دوست داشتم آنچه از ذهنم عبور کرده است را بر قلمم بیاورم که مخاطب بیشتر لمس کند. کتاب اعزامی از شهرری در ۳۴ فصل و ۵۵۶ صفحه تدوین و با موضوعی قصه‌وار از دوران دفاع مقدس روانه بازار شد.

قصه از آنجایی شروع می‌شود که جوانی قصد رفتن به جبهه را دارم اما با مخالفت‌ها و موانع زیادی روبرو می‌شود و در این میان اتفاق‌هایی رخ می‌دهد روایت شده است، بدون هیچ دخل و تصرفی و همه آنچه نوشته شده است واقعی و حاصل تراوش ذهن نویسنده نیست و بدون هیچگونه کم و کاستی یا زیاده‌گویی در کتاب نیست.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: خاطره‌ای از دوران جنگ دارید، بفرمایید.

روشن‌ماسوله: در کتابم تمام خاطراتم را از لحظه، لحظه حضورم در جبهه نوشته‌ام و امیدوارم نسل فعلی و نسل‌های بعدی کتابم را بخوانند و درک کنند که پیروزی هشت ساله چگونه اتفاق افتاد و اکنون وظیفه ما چیست.

یکی از خاطرات بسیار خوبم، از دوستان شهیدم است که نام آنها؛ شهید محسن ایوبی و شهید ابوالقاسم کشمیری است، عزیزانی که عاشق شهادت بودند و وقتی باهم صحبت می‌کردیم حرفشان، حرف شهادت بود و به غیر از شهادت راضی نبودند. یک بار شهید ایوبی به من می‌گفت؛ من عاشق شهادتم، من در جواب گفتم: ممکن است به مقام جانبازی برسی و یا خدا نخواهد که شما شهید بشوید. گفت؛ من با خدای خود عهد بسته‌ام فقط به شهادت برسم. من آمده‌ام به جبهه که در راه حسین زمان جانم را فدا کنم و به این صورت شهید ایوبی در عملیات نصر۴ در سال۶۶ به شهادت رسید.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: نسل جوان امروز چگونه می‌تواند فرهنگ ایثار و شهادت را ترویج بدهد؟

روشن‌ماسوله: توصیه من به عنوان کسی که جنگ را لمس کرده است، این‌است: زمانهِ خود را بشناسند، حق و باطل را بشناسند، راهی که باید برای رسیدن به مقاصد نظام جمهوری اسلامی ایران طی کنند را بشناسند و بدانند جوانانِ هم‌سن و سال آنها بودند که تصمیم گرفتند با جانشان معامله کنند و در برهه‌ای از تاریخ این مملکت متولد شده بودند که بحث جنگ و دفاع از خاک کشور بود و بر خود احساس مسئولیت کردند و به مسئولیتشان عمل کردند و در نهایت درستی، پاکی، صداقت و ایثار جانشان را فدا کردند. جوانان بایذ یاد بگیرند در هر نسلی که هستند وظایفشان را بشناسند و مسئولیتی که به دوش دارند، عمل کنند.

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: به نظر شما جانبازان، چگونه می‌توانند فرهنگ انقلاب را توسعه بدهند؟

روشن‌ماسوله: راه‌های متعددی وجود دارد، من نوشتم خاطراتم را انتخاب کردم. به نظر من هنر یک راه بارزی است که می‌تواند فرهنگ ایثارگری، فرهنگ فداکاری و فرهنگ از خودگذشتگی را نشان بدهد. هنر یکی از بهترین ابزارهای رساندن فرهنگی به جامعه است، مثل: فیلم، تئاتر، مجسمه سازی و نوشتن کتاب انواع راه‌های هنری که بسیار در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت موثر است.

کلام آخر

روشن‌ماسوله: از مسئولین می‌خواهم حمایت خود را از نویسندگان حوزه ایثار و شهادت بیشتر کنند، تا نویسندگان این عرصه انگیزه‌شان از نوشتن کتاب در حوزه دفاع مقدس بیشتر شود.

گفتگو از سعیده نجاتی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده