به مناسبت سالروز شهادت وصیت نامه شهید «سید احمد حسینی» منتشر شد؛
شهید «سید احمد حسینی» در وصیت نامه اش می نگارد؛ من در سنگر تنها شدم فکرکردم گم شدم راه یافتم خدایم را شناختم، خاک خوزستان کربلای ایران، خاک ایلام و کردستان و سایر بلاد ها در قیامت شهادت خواهند داد که جوانان با ایمان ایران در کربلای ایران چگونه از حریم مقدس اسلام و قرآن دفاع کردند و به درجه شهادت رسیدند .
گواهان روز رستاخیز از منظر شهید «حسینی»

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید سید احمد حسینی/ یکم آبان 1336، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش سیدصادق، کارمند شرکت راه آهن مشهد بود و مادرش کبرا نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان امدادگر هلال احمر در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم فروردین 1362، در کامیاران توسط نیروهای حزب دمکرات بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در بهشت سجاد شهرستان فیروزکوه واقع است. برادرانش سید محسن و سید جوادالدین نیز شهید شده اند.

وصیت نامه شهید سید احمد حسینی را در ادامه می خوانید؛

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

بنام خداوند یاری دهنده مستضعفین

پس از تقدیم عرض سلام به حضور آقا امام زمان (عج) و نلیب برحقش امام خمینی امت شهیدپرور ایران و مادر و زن و فرزندان عزیزماز خداوند متعال توفیق همگان را در کمک به مستضعفان خواهانم

سلام برحسن سرور آزادگان و سالار شهیدان و و بنیانگذار انقلاب اسلامی درود بر رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سلام بر مادر خواهران برادران و فرزندم و همسرم سلام بر خواهران و برادران مسلمان ایران امروز هجدهم اسفند 1361 اسفند ماه می باشد فرصتی برایم پیش آمد تا تحول و دگرگونی که در من پیش آمده قلم در دست گرفته و پیامی برای شما بنویسم تا به اطلاع همه برسانید.

تا به حال خدا را فقط به اسم می شناختم اما در حال حاضر که در نوار مرزی کردستان می جنگم هر جا نگاه می کنم خدا را می بینم و هیچ چیز به جز خدا معنا و مفهومی ندارد. من مادر برادر خواهر همسرخوب و فرشته گونه و دو فرزندم به خدا سپرده داوطلبانه جهت دفاع از ارزش های جمهوری اسلامی به جبهه های حق علیه باطل شتافتم و چون نگهدارنده ای و روزی دهنده ای و امانت داری مانند خدا وجود ندارد او نگهدارنده زمین و اسمان بی ستون است .

من در سنگر تنها شدم فکرکردم گم شدم راه یافتم خدایم را شناختم، خاک خوزستان کربلای ایران، خاک ایلام و کردستان و سایر بلاد ها در قیامت شهادت خواهند داد که جوانان با ایمان ایران در کربلای ایران چگونه از حریم مقدس اسلام و قرآن دفاع کردند و به درجه شهادت رسیدند .

اکنون ای گروهها تا دیر نشده بیایید حرف امام و رزمندگان را بشنوید و به آغوش اسلام برگردید. ای راضیان قبل از انقلاب و ای ناراضی های بعد از انقلاب شما دانسته یا ندانسته شمشیر دو لبه زه آگین به دست گرفته اید و با ابتکار سنگ بر لب های تشنه حسین و سر بریده او میریزید ، به خیابان ها می ریزید تا دل امام و امت را مسلمان را بیازارید و آمریکا و شوروی و صدام و صدامیان را خوشحال کنید و لبه دیگر شمشیرتان این است که اگر ملت ایران به شما اعتراض کند درگیری ایجاد کنید و بر رفقای خود که قبلا آماده نمودید فیلم برداری کنید و در خارج نشان دهید و به اصطلاح خودتان بگویید این است وضع ایران بعد از انقلاب تا دل مستضعفین جهان را هم برنجانید. اف بر شما باد، آه یتیمان شما را نمی گیرد.

یتیمانی که پدرشان را در راه اهداف انقلاب اسلامی از دست داده اند ، یتیمان ایران حق برگردن همه ملت های دنیا بالخصوص ملت ایران دارند. ای گروهک ها با قلم با قدم با زبان دل یتیمان را می رنجانید. قلم شما قدم شما زبان شما انشاءالله بشکند

من با میل خود به جبهه آمدم و از هر کس پرسیدم داوطلب به جبهه امده مانند یاران امام حسین (ع) ،صدام کافر یزید زمان بداند که ارتش بیست میلیونی حرف نیست حقیقت است تا یک نفر از این ارتش باقی است جنگ با هر متجاوز از خدا بی خبر ادامه دارد.

دنیا بداند تاسپاه با ایمان ما که همان سپاه پاسداران است در صحنه است مادران خواهران و یتیمان ایران راحت خواهند خوابید و صدام و صدامیان بدانند که تا ارتش وتمام نیروی مسلح مردی در صحنه است صدام با دست خالی از ایران خواهد رفت، چون خدا در دلهای ما اطمینان و قدرت قلبی ایجاد می نماید و ما همواره سربلند و پیروز خواهیم بود .

آخرین پیام من به خانواده ام این است که از من نگران نباشید و اگر شهید شدم ناله و فریاد نکشید ، من توصیه نمی کنم بر من گریه نکنید، میدانم اگر شهید شدم این افتخار من است بر من گریه خواهی کرد چون دو فرزندم سحر خوش زبونم و صابر پسر عزیزم که بعد از مرگ من راهم را ادامه خواهند داد.

از من یادگاری مانده از آنها و همچنین از همسرم مواظبت کنید و به همسرم بگویید خداوند به او صبر دهد چون هیچ وقت فراموشش نمی کنم مثل بال فرشته بود. زنی بود که نیک کوه را با زبان اخلاقش خورد می کرد و دوباره آن را ساخت و من این دنیا و آن دنیای خودم را مدیون او هستم چون او به من امید زندگی داد و به من درس زندگی آموخت هیچ وقت فراموشت نخواهم کرد.

خدا میلیونها جان بده تا در راه تو فدا کنم و به من قدرتی ده تا سینه ام را سپری در مقابل بمبهای منافقین و کافران و سپری در مقابل توپها خمپاره ها و گلوله های دشمن قرار دهم .خدایا بازوی مرا قوی گردان تا در راه تو شمشیر زنم و دشمنان تو را نابود کنم و به برادرانم بگویید که اسلحه را کنار نگذارند و با دشمنان اسلام بجنگند .

و ای مادر مهربان مرا ببخشید و حلالم کنید و از تو می خواهم همینطوری که بر مرگ جوانت امیر عزیز صبر کردی و نماز شکر خواندی در مرگ من هم صبر کنی زیرا که خداوند با صابرین است و اما تو ای همسرم زینب وار استقامت کن و به پسرم درس شهادت بیاموز و بگو که راه مرا ادامه دهد و دخترم را طوری تربیت کن که مثل زینب های دیگر باشد. من این دنیا و آخرت مدیونش می کنم که باید بچه هایم درسشان را بخوانند. تا برای اسلام و جامعه مفید واقع شوند و دیگر حرفهایم را روی کاغذ به اتمام می رسانم.

به امید پیروزی مستضعفین بر مستکبرین/خداحافظ شما/ فرزند شما؛احمد * همسر شما؛ احمد * پدر شما ؛ احمد


منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده