احمد پاسبان از جمله غواصان شهید گردان 410 لشکر41 ثارالله است که در عملیات «کربلای4» به شهادت رسیده است و پیکرش پس از 11 سال کاوش و در زادگاهش زاهدان خاکسپازی شد.
به گزارش نوید شاهد سیستان و بلوچستان، احمد پاسبان از جمله غواصان شهید گردان 410 لشکر41 ثارالله است که در عملیات «کربلای4» به شهادت رسیده است و پیکرش پس از 11 سال کاوش و در زادگاهش زاهدان  خاکسپازی شد.
این رزمنده پیش از حضور در عملیات گفت وگویی با مادرش کرده است که  در یک  نوار کاست آن به ثبت رسانده است و در آن  خبر از انجام عملیاتی بی‌بازگشت می‌دهد. عملیاتی که دو دهه بعد با بازگشت پیکرهای 175 شهید غواص و خط شکن از سوی دشمن با حاشیه‌های بسیاری همراه شد.

اما شهید پاسبان در بخشی از گفت‌وگویی که با مادرش دارد به تمامی سم پاشی‌های دشمن پیرامون عملیات کربلای 4 پاسخ داده است.


متن نوار و گفته‌های این غواص شهیدبه این شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

خانواده عزیزم اکنون که دارم این نوار را پر می‌کنم ساعت 8 شب 30 آذر ماه 1365 است. ما اکنون در حال تحویل ساک‌ها  به واحد تعاون هستیم تا انشاء الله آماده بشویم برای عملیات و به همراهمان بار و بنه زیادی نداشته باشیم. دو یا سه شب دیگر بیشتر به آغاز عملیات باقی نمانده است.

من در باره «کالک»(نقشه) عملیاتی تا آن حدی که توجیه شدم می‌دانم که باز گشتی در کارم نیست.

بازگشتی در کار هیچ کدام از ما  نخواهد بود. منطقه جوری است که شاید دیگر اصلا نتوانیم بر گردیم و شاید جنازه من به دست شما نرسد.

اما از شما یک چیز می‌خواهم و آن صبر و استقامت و بردباری است. من برای خودم مهم نیست که چه مسئله‌ای، برایم به وجود می‌آید و چطور می‌شود در این جریان من خودم را فدای اسلام می‌کنم. امیدوارم اسلام مرا قبول کند در عین حال از حضرت فاطمه زهرا (س) می‌خواهم در این عملیات به ما پیروزی عطا فرماید.

ما سختی‌های زیادی پیش از جریان این عملیات کشیده‌ایم در آب‌های سردی می‌رفتیم که پهلویمان درد می‌گرفت ولی لب به سخن نمی‌آوردیم. وقتی مرخصی آمده بودم شما می‌دانستید که کلیه‌هایم درد گرفته این‌ها همه‌اش دلیلش این بود که آب سرد بود. آب تمیز نبود. ما توی آن تمرین می‌کردیم تا انشا الله خودمان را آماده کنیم و ضربه نهایی را در چنین شب‌هایی بر دشمن بزنیم.

ما می خواهیم برویم تا افتخاری دوباره برای اسلام کسب کنیم. مادر جان می‌دانم زحمات زیادی برایم کشیدی. می‌دانم تو برایم زحمت کشیدی اما من کوتاهی کردم. قدر زحمات تو را ندانستم. جهالت به خرج دادم . مادر مرا ببخش. مادر عزیز از وقتی که خودم را شناختم سعی کردم در جبران زحمات شما برایم اما مادر من زحمات شما برای من آن قدر زیاد است که من حتی نمی‌توانم گوشه‌هایی از آن را جبران کنم.

همان چیزی که من به عنوان پسرتان برایتان می‌گویم. اینها همه در لحظات آخر عمر که شما ان‌شاءالله از من راضی باشید و خداوند جهاد من را در راه خودش قبول کند و من جزء شهدای گردان و جزء شهدای اسلام قبول کند و با شهدای کربلا محشور کند. حا لا برای گذشتن از تقصیراتم خدمت شما عرض می‌کنم مادر عزیزم دست بوست هستم. مادر عزیزم به پایت می‌افتم. پایت را می‌بوسم. مادر عزیزم شما را خیلی دوست دارم از ته دل، اما الان تکلیف بر من این است که بروم مبارزه کنم.

مادرم اگر در عملیات پیروز نشویم برایم مهم نیست چون ما می‌خواهیم تکلیف خودمان را انجام دهیم. تکلیف هم یا به شهادت یا به پیروزی ختم می شود .


امید وارم مرگ واقعی ما شهادت باشد. از حضرت فاطمه می‌خواهم که به شما صبر عطا کند. داغ پسر خیلی سخت است. برای من هیچ مهم نیست چرا که اباعبدالله در صحنه‌های کربلا جوان‌هایش را داد. زینب آنقدر صبر و استقامت را برای خودش تحمل کرد. بله زینب را به اسیری بردند. زینب تحمل کرد. مادرم من حالا فرزند تو ام و در راه اسلام می‌روم. من امانتی بودم در دست تو. مادرم هیچ کس عمر جاوید نکرد و من هم نخواهم کرد ولی دوست دارم مرگم شهادت باشد و در اینجا مادر جان در آخرین لحظات زندگی که همین طور سپری می‌شود از شما حلالیت می طلبم .امید وارم من، فرزند حقیرتان را حلال کنید.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده