نامه ای از شهید «حسن رفیعی» به دوستش در تاریخ هشتم بهمن 58نوشته است را در ادامه می خوانید؛
يکشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۱۱
سالگرد جاری شدن خون شهیدانمان و به ثمر رسیدن یکی از اهدافشان ، امامرا بر این عقیده است که جشن در این برهه از زمان بیهوده است چرا که موقعی می توانیم جشنهامان را فزونی دهیم که زاغه نشینی گرسنه سر بر بالین ننهد ، وقتی می توانیم سالگرد پیروزی انقلابمان را جشن بگیریم که شب هنگام کودک خردسالی با شکم گرسنه نخوابد و یا وقتی می توانیم جشن بگیریم که کودکان و بزرگان خالی از فرهنگش ، فرهنگ داده شوند و علاوه بر ارج نهادن مقامشان آنانرا وارثان زمین گردانیم .
کمک به دیگران به جای خرج های اضافی!

به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید حسن رفيعی/ پنجم تیر 1340، در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش نصرت الله، فرش فروش بود و مادرش محبوبه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضوریافت. هفتم آبان 1359 ، با سمت تک تیرانداز در سرپل ذهاب توسط نيروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پيکرش به دست نیامد. برادرش مرتضی نیز شهید شده است.

نامه ای از شهید «حسن رفیعی» به یکی از دوستانش که در تاریخ هشتم بهمن 58نوشته است را در ادامه می خوانید؛

برادرم؛ تبریک و تهنیت بر تو باد ، چرا که سالروز پیروزی انقلابمان می باشد . سالگرد جاری شدن خون شهیدانمان و به ثمر رسیدن یکی از اهدافشان ، امامرا بر این عقیده است که جشن در این برهه از زمان بیهوده است چرا که موقعی می توانیم جشنهامان را فزونی دهیم که زاغه نشینی گرسنه سر بر بالین ننهد ، وقتی می توانیم سالگرد پیروزی انقلابمان را جشن بگیریم که شب هنگام کودک خردسالی با شکم گرسنه نخوابد و یا وقتی می توانیم جشن بگیریم که کودکان و بزرگان خالی از فرهنگش ، فرهنگ داده شوند و علاوه بر ارج نهادن مقامشان آنانرا وارثان زمین گردانیم .

( و نرید انمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین).

آری ، گرامی برادرم ، من بر این عقیده ام که پولهای مصرف شده در راه جشن را چه بهتر که لا اقل سه خانواده صاحب خانه کنیم و در این وادی از سرما آنان را برهانیم ، و همانطور که به دوستان می گفتم در عوض این همه پخش کاغذ برای تبلیغ کاندیدا ها این پولها صرف بی بضاعتان می شد چه بهتر بود .

...... نمی گویم جشن نه ، تبریک نه ، تهنیت نه ، شادمانی نه می گویم اینان همه آری ، اما پولها را بیهوده هدر ندهیم ، نگوئیم گنج نفت در دستمان است ، به این گنج مادامی برای ما خواهد بود و از آن برای جشنهامان استفاده کنیم که تمامی اهالی حلبی آباد ، دوازه غارو ...و... همه لا اقل صاحب نانی باشند.

و اینک مائیم که باید رهرو راه شاهدانمان باشیم . مائیم که باید رزمندگان برای رسیدن به هدفشان باشیم. نبرد با تمامی ضد اسلامیون و کفار و بهتر بگویم نبرد با ابلهین بین المللی و مثلث شوم بردگی امپریالیسم ، صهیونیسم کمونیسم. این جشن ماست ، و ریخته شدن خونمان از برای اسلام و میهن بزرگترین تفریحمان است . و سوگواری مان آنروز فرا میرسد که از مرگ بهراسیم و تسلیم دشمن گردیم.

برادرم .... چه بهتر بود به جای جشن و خرج های بیهوده نبردمان را علیه امپریالیسم گسترش دهیم.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده