شنبه, ۰۶ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۴
شیخ خلیفه در جوانی به تحصیل علوم دینی روی آورد و به همین منظور، همه قرآن را حفظ کرد و علم منطق و علم الفراسه را نیز آموخت. چون این علوم اقناعش نکردند به مطالعه اصول تصوف روی آورد...


شهدای عصر غیبت (7)/«شیخ خلیفه»، عارف شیعی


نوید شاهد:

نام او را در منابع فقط شیخ خلیفه ذکر کرده اند. زمان تولد وی نیز معلوم نیست، اما همه منابع متفق القول او را اهل مازندران دانسته اند (خواندمیر، 358/3 ؛ سمرقندی، 174 ؛ میرخواند، 5/ 997 ). شیخ خلیفه در جوانی به تحصیل علوم دینی روی آورد و به همین منظور، همه قرآن را حفظ کرد و علم منطق و علم الفراسه را نیز آموخت. چون این علوم اقناعش نکردند به مطالعه اصول تصوف روی آورد. از این رو، به محضر شیخ بالوی زاهد، قطب مریدان مازندران، در آمل شتافت تا شاید گمشده اش را نزد وی باز یابد آژند، اما چون محضر وی پاسخگوی مسائلش نبود، نزد علا ءالدوله سمنانی، معرو فترین شیخ دراویش ایران در آن عهد، رفت (پطروشفسکی، 33 ؛ دوانی، 1/ 39 (. چندی را نیز در سلک اهل سنت، نزد شیخ رکن الدین علا ءالدوله گذراند، اما سکنات شیخ خلیفه که در باطن، شیعه بود، در شیخ رکن الدین ایجاد شبهه کرد و کار به درگیری کشید (آژند، همان جا؛ نیز سمرقندی، 174 ؛ میرخواند، 5/ 997 ). شیخ خلیفه از رکن الدین برید و به دنبال مراد دل به نزد خواجه غیاث الدین هبةاللّه حموی شتافت. اما آنجا هم به خواسته دل نرسید، پس به سبزوار، مأمن شیعیان اثنی عشری، رفت و در مسجد جامع آنجا مقیم شد (آژند، 74 ). و پس از آنکه بر خود لقب «شیخ » نهاد (دوانی، 1/ 409 ) در سبزوار به وعظ پرداخت. به زودی، خلقی کثیر مرید و معتقد او و تعالیمش شدند (خواندمیر، 3/ 359 ؛ سمرقندی، 174 ؛ میرخواند، 5/ 998 ). بیشتر آنها را روستاییان شیعه اهل سبزوار تشکیل میدادند (پطروشفسکی، 36 ؛ دوانی، 40/1 (. آوازه شیخ خلیفه و رواج تعالیمش در شهر، فقها و علمای وقت را به وحشت انداخت. گروهی از فقهای اهل تسنن او را از نشستن در مسجد منع کردند، اما شیخ خلیفه به سخن آنان التفات نکرد و همچنان به تعلیم آموزه های خود پرداخت (آژند، هما نجا). از این رو، فقها فتوایی صادر کردند مبنی بر اینکه هرگاه شخصی در مسجد ساکن باشد و حدیث دنیا کند، و چون منعش کنند، التفات نکند و بر خطای خویش اصرار ورزد، واجب القتل است (خواندمیر، 3/ 359 ؛ سمرقندی، 175 ؛ پطروشفسکی، 37 ؛ دوانی، 1/ 40 (. سپس این فتوا را برای تأیید نزد ابوسعید، آخرین ایل خان مغول، فرستادند. ابوسعید راه محافظه کاری در پیش گرفت و از تأیید آن سرباز زد (آژند، هما نجا( و در جواب آن نوشت، «من متعرض خون درویشان نمی شوم، حکام خراسان تفحص نمایند بر موجب شریعت مطهره نبوی علیه افضل الصلوات عمل کنند » )خواندمیر، سمرقندی، هما نجاها؛ میرخواند، 5/ 998 (. چون پاسخ ابوسعید رسید، علمای اهل تسنن، شیخ خلیفه را مبتدع و مهدور الدم اعلام کردند و در صدد قتل وی بر آمدند. این امر موجب درگیری بین پیروانو مریدان شیخ خلیفه با جماعت مزبور گردید (آژند، سمرقندی، همان جاها). در این میان، آوازه شیخ خلیفه به گوش حسن جوری که پس از تحصیل علوم دینی در زادگاه خود، جور، مشغول تدریس علوم دینی بود، رسید. شیخ حسن به سبزوار شتافت و به محضر شیخ خلیفه در آمد. چندی را در محضر او گذراند و مجذوب تعالیم وی شد. صحبتشان به مودت و مودتشان به ارادت انجامید. شیخ حسن جوری هر آنچه را از علوم رسمی زمانه آموخته بود، به کنار نهاد و به تبلیغ تعالیم شیخ خلیفه پرداخت (آژند، 75 ). از آنجا که شیخ حسن در مقام مدرس، وزن های محسوب می شد و جمعی از طالبان علم مازم او بودند، پیوستن او به شیخ خلیفه، بر پیروان و مریدان شیخ خلیفه نیز افزود.

رواج روز افزون تعالیم شیخ خلیفه و مریدش حسن جوری، موضع مذهبی، سیاسی و اجتماعی فقها و علمای اهل سنت را تضعیف می کرد و بیم آن میرفت که مرجعیت خود را از دست بدهند. از این رو، چون نمیتوانستند آشکارا به شیخ خلیفه دست یابند، دسیسه کردند و شیخ خلیفه را به شهادت رساندند (ژند، هما نجا). به این ترتیب که او را از ستونی در مسجد به دار آویختند و خشتی چند در پای ستون بر یکدیگر نهادند، تا چنان وانمود کنند که شیخ خود را به دار آویخته است (خواندمیر، 3/ 359 ؛ سمرقندی، 175 ؛ میرخواند، 5/ 998 ). تاریخ شهادت وی را 2 ربیع الاول 736 ق ذکر کرده اند (مرعشی، 329 ؛ سمرقندی، هما نجا؛ برای تعالیم وی نک: هما نجاها، نیز آژند، 77، 79 ).

مآخذ: آژند، یعقوب، قیام شیعی سربداران، تهران، 1363 ش؛ پطروشفسکی، ای، پ، نهضت سربداران خراسان، ترجمه کریم کشاورز، تهران، 1351 ش؛ خواندمیر، غیاث الدین، حبیب السیر، تهران، 1362 ش؛ دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، 1377 ش؛ سمرقندی، کمال الدین عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1372 ش؛ مرعشی، سید ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش برنهارد وارن، تهران، 1363 ش؛ میر خواند، محمد بن خاوند، روضه الصفا، به کوشش عباس زریاب، تهران، 1373 ش.

منبع: دانشنامه شهدای عصر غیبت، مسعود تاره و بشیر آذرجو ،نشر شاهد، 1397 صفحه 204 - 205

در این زمینه بخوانید:


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده