در سالروز شهادت شهید« عدنان رزبان» منتشر می شود؛
وقتی که ایشان در سال سوم دانشگاه بود به خاطر مبارزات شدید با رژیم دستگیر شد به مدت چهار سال در زندان بود.زمانی که این شهید را زندان کردند خانواده ایشان را هم از کشور عراق بیرون راندند و خانواده دیگر نتوانست او را ببیند.
گذری بر زندگی دانشجوی شهید مبارز عراقی علیه حزب بعث


نویدشاهد البرز؛

شهید «عدنان رزبان» در سال 1339 ، در شهر «کاظمین» عراق چشم به جهان گشود. این شهید تمام دوران تحصیلی را در شهر کاظمین به پایان رسانید. وی دوران دبیرستان را به طور شبانه می خواند و روزها برای مخارج زندگی نزد پدرش مشغول کار شد. با وجود محیط ناسالمی که در ان زمان در عراق حاکم بود این شهید بسیار متواضع و با ایمان و با تقوی زندگی می کرد. همین امر باعث شد که رژِیم بعثی ایشان را ازار و اذیت کند.

ایشان با رژیم بعثی مخالفت شدید داشت و چون در عراق جوانان را به اجبار مجبور می کردند که به رژیم بعث عراق بپیوندند و ایشان حاضر نشدند که با انها همکاری کنند بنابراین توسط رژیم بعث شناسایی شده و مورد تعقیب قرار گرفت.

شهید دوران دبیرستان را در رشته ادبیات با نمرات عالی پایان رسانید و در دانشگاه در رشته علوم اجتماعی مشغول درس خواندن شد. سه سال از دانشگاه را سپری کرد و تنها دانشجویی بود که در ان زمان در دانشگاه با رژیم بعثی مخالفت شدید داشت. ایشان هم در دوران دانش اموز و هم دانشجوی در سطح ممتازی بود و در کنفرانسهای علمی و فرهنگی دانشگاه شرکت فعالی داشت. به لحاظ اخلاقی بسیار نیکو و مهربان بود و نسبت به مادرش خیلی مهربان  و با احترام رفتار می کرد.  عشق شدیدی که به امام حسین (ع) داشت هر جمعه به کربلا می رفت و ارادت و احترام خود را به آن حضرت نشان می داد.

این عادتش بود تا زمانی که به زندان نرفته بود.

وقتی که ایشان در سال سوم دانشگاه بود به خاطر مبارزات شدید با رژیم دستگیر شد به مدت چهار سال در زندان بود.زمانی که این شهید را زندان کردند خانواده ایشان را هم از کشور عراق بیرون راندند و خانواده دیگر نتوانست او را ببیند. ایشان در زندان هم بسیار شکنجه شد و بعد از چهار سال تحمل مرارت های فراوان در اول فروردین ماه 1361، در زندان بعثی ها خبر شهادت ایشان که به خانواده که در ایران بودند رسید اما پیکر شهید جاوید الاثر باقی است و رژیم بعثی پیکر را تحویل این خانواده نداد .

نقل قول از خانواده شهید:

در ان زمانیکه هنوز شهید عدنان رزبان به زندان نرفته بود و ما در عراق زندگی می کردیم. هر روز شاهد این بودیم که خانواده ها را از عراق بیرون می کردند. شهید همیشه می گفت: اگر زمانی من زندان رفتم شما تمام این زندگی را به اتش بزنید تا چیزی از ان بدست رژیم عراق نرسد. من دوست ندارم حتی کوچکترین چیز؛ بی ارزش ترین چیزمان به دست این رژیم ملعون بیافتد.

منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده