دل نوشته شهید در «وصیت نامه اش»
خدایا به محمد(ص)بگو که پیروانش حماسه آفریدند و به علی اکبر بگو که شیعیانش قیامت بپا کرده اند و به حسین بگو خونش در رگاهیم هم چنان می جوشد بگو از آن خونها سروها روییده ظالمان سروها را بریدند اما دوباره رفتند...
نوید شاهد گلستان؛ شهید غلامرضا ممشلی/ يكم مرداد 1348 ، در روستاي جنگل ده بالا از توابع شهرستان مينودشت به دنيا آمد. پدرش رمضان و مادرش بسته گل نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كشاورز بود. سال 1365 ازدواج كرد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. ششم آذر 1365 ، با سمت آر پي جي زن در بمباران هوايي مريوان به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد. برادران او حسنعلي و ابوالفضل نيز شهيد شده اند.

شهید «غلامرضا ممشلی»؛ از خونها ما سروها روییده است...

برگی از وصیت نامه شهید «غلامرضا ممشلی»؛ به مناسبت سالروز وصالش...

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

عزیزان رزمنده به عملیات میروند و با نام حسین(ع)، یا حسین(ع)، به دشمن حمله کنید و به نهایتشان آغشته به خون شده و در خون شناور می شوند و باز هم یا حسین، یا حسین(ع) می کنند.

حسین جان در صحرای کربلا تو بودی زینب بود. و عزیزانت بودند. آمدی در صحرای کربلا تو را پذیرایی نکردند مهمان نوازیت نکردند... و با لب تشنه به شهادت رساندنت...

اینجا وقتی عزیزی شهید می شود و همه در تشییع جنازه اش شرکت می کنند همه شهادت او را گرامی می دارند. همه به خانه شهید میروند. مادر و همسر و خانواده شهید را دلداری میدهند ولی دلها بسوزد برای زینب بعد از شهادت علی اکبر ، بعد از شهادت علی اصغر ، بعد از شهادت قاسم ابن حسن، بعد از شهادت ابوالفضل ، بعد از شهادت حسین ابن علی بجای اینکه به آنها دلداری بدهند سرهای مقدس شهدا را جدا کردند و بر روی نیزه ها زدند. سر مقدس اباعبدالله در جلو حرکت می کرد و سرهای دیگر به دنبالش.

عزیزان صحنه کربلا خیلی غم انگیز است. ای خانواده های شهدا وقتی ناراحت می شوید و با یاد شهیدان می افتند صحرای کربلا را مجسم کنید و به خودتان تسلی بدهید. خدایا پرودگارا خون شهدا ابا عبدالله قسمت می دهم شهدای ما را با سید الشهدا محشور بگردان.

خدایا به محمد(ص)بگو که پیروانش حماسه آفریدند و به علی اکبر بگو که شیعیانش قیامت بپا کرده اند و به حسین بگو خونش در رگاهیم هم چنان می جوشد بگو از آن خونها سروها روییده ظالمان سروها را بریدند اما دوباره رفتند.

باید از یک سو بمانیم تا فردا شهید نشود، عجب دردی... چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم.

خانواده محترمم را سعادت بخشی حسین(ع) را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید. بدانید که ما برای آخرت آفریده شده ایم نه برای دنیا. برای نیستن برای هستن و برای بردن زندگانی، و در جهان کوچیم و در سرای موقت و در راه آخرت و رانده گردیم که بنده از آن رهایی می یابد و جوینده آن را از دست نمی دهند و ناچار مرگ او را در می یابد.

لاپس بترس از اینکه مرگ تو را دریابد و تو در حال گناه باشی

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده